برای تبدیل شدن به یک فرد با نفوذ و تاثیرگذار در محل کار، اغلب به ما میگویند که باید در رتبههای بالاتری قرار بگیریم یا یک سری مدارک فانتزی جمع آوری کنیم. اما این تصور اشتباه است.
علیرغم این واقعیت که رهبری یک مهارت است نه یک عنوان، اکثر مردم به عنوان یک “رهبر” شناخته نمیشوند مگر اینکه در نقش آنها نوشته شده باشد. در طول سالها، از طریق کارم بهعنوان مشاور رهبری با شرکتهایی در تمام بخشها کار میکردم، صدها نفر از افراد تازهکار و مشارکتکنندگان فردی را دیدم که نفوذ بیشتری نسبت به مدیران خود داشتند. بهترین رهبران منتظر ارتقای شغلی نیستند. آنها مدتها قبل از آن شروع به تمرین میکنند.
در خالصترین شکل خود، رهبری در کار به معنی توانایی و تمایل به پذیرش مسئولیت شغلی است. این شامل داشتن چشماندازی است که نه تنها برای خودتان، بلکه برای سازمان و همکارانتان مفید باشد. رهبران در تحت تأثیر قرار دادن دیگران برای باور به آن چشمانداز و به دست آوردن پیروانی که به آنها کمک میکند تأثیرگذار باشند، ماهر هستند.
تبدیل شدن به یک رهبر با نفوذ با تغییر دیدگاه و طرز فکر شما آغاز میشود. در حالی که طبیعی است با تجزیه و تحلیل آنچه که از یک موقعیت، شغل یا رابطه به دست میآورید، ابتدا به فکر خود باشید، اما رهبران قوی میدانند که سطح موفقیت آنها مستقیماً با ارزشی که به تیم یا سازمان خود اضافه میکنند و تعداد افرادی که در آخر بر آنها تاثیر میگذارند، ارتباط دارد.
ممکن است شما هنوز یک مدیر نباشید، اما در حال حاضر سه اقدام وجود دارد که میتوانید برای تقویت مهارتهای رهبری خود و تبدیل شدن به یک عضو بسیار محترم و تاثیرگذار تیم خود انجام دهید.
زمانی را به رشد روزانه اختصاص دهید.
احتمالاً این قیاس معروف را شنیدهاید: قبل از این که بتوانید به دیگران کمک کنید، ابتدا باید به خودتان کمک کنید. تلاش ما برای تأثیرگذاری بیشتر در محیط کار، بر پایهی این اصل است: ما نمیتوانیم نسبت به مسائلی که در آن کمبود داریم، به افراد کمک کنیم.
به همین دلیل، مهم است که روزانه به رشد فردی خود متعهد شوید و زمانی را برای آن اختصاص دهید. هنگامی که مجموعه مهارتهای خود را بهبود میبخشید و نسبت به روز قبلتان به نسخه بهتری از خود تبدیل میشوید، فرآیند ارزشمندتر شدن را از نظر آنچه میتوانید ارائه دهید و میزان تأثیری که میتوانید ایجاد کنید، آغاز میکنید.
بیشتر بخوانید: 5 راه برای این که رهبری اثربخشتر شوید
صرفاً بهبود عملکرد شما در هر زمینهای، تاثیر بهتر بر کار شما یا دیگران را تضمین نمیکند. یک رویکرد عملیتر این است که به دنبال یک منتور یا رهبری که در سازمان شما مورد احترام است، باشید و از آنها راهنمایی بخواهید. چگونه به جایی که هستند رسیدند؟ شایستگیها و مهارتهای غیرقابل مذاکرهای که آنها برای رسیدن به سطح موفقیت خود باید اتخاذ میکردند کداماند؟
به عنوان مثال، شاید سازمان شما برای رهبرانی ارزش قائل است که میتوانند از ایدههای خود با دادهها و بینشهای سخت پشتیبانی کنند. شاید سازمان شما برای رهبرانی ارزش قائل باشد که از خود همدلی، کنجکاوی و شفقت نشان میدهند. یا شاید سازمان شما برای رهبرانی ارزش قائل است که میتوانند نتایج سریع به دست آورند. هر چه که هست، به این موضوع توجه داشته باشید و تقویت آن مهارتها را به صورت روزانه در اولویت قرار دهید.
علاوه بر این، به دنبال فرصتهایی برای یادگیری خارج از محل کار باشید. زمینههای مطالعه مرتبط با روانشناسی انسان: چه چیزی به دیگران انگیزه میدهد؟ کوچهای موثر به چه مهارتهایی نیاز دارند؟ چگونه میتوان به شخصی از لحاظ روانی احساس امنیت داد؟ اینها شایستگیهایی هستند که هر رهبر بزرگی باید داشته باشد.
توانمندیهای شخصی خود را کشف کرده و آنها را بپذیرید.
رهبران مشتاق، اغلب به اشتباه معتقدند که باید بیشترِ وقت خود را صرف بهبود نقاط ضعف خود کنند. در حالی که همه ما زمینههایی داریم که میتوانیم آنها را بهبود ببخشیم، وقتی صحبت از ایجاد نفوذ به میان میآید، منفعت شما در کشف توانمندیها و استفاده از آنها به بهترین شکل ممکن است. تحقیقات نشان میدهد که تمرکز بر نقاط ضعف و توسعه آن انرژی، بهرهوری و انگیزه کارکنان را کاهش میدهد. از سوی دیگر، توسعه توانمندیها، عملکرد کارکنان، بهرهوری و اعتماد به نفس را بهبود میبخشد و در عین حال باعث افزایش تعامل و کاهش عملکرد تکراری میشود.
اگر از توانمندیهای خود مطمئن نیستید، با پرسیدن چند سوال ساده از خود شروع کنید: چه کارهایی در محل کار برای شما پرانرژی و طبیعی هستند؟ در کدام پروژه ها عالی هستید و از آن لذت میبرید؟ آخرین باری که به خاطر مشارکتی از شما تقدیر شد چه زمانی بود؟ آخرین باری که احساس کردید کارتان تاثیری گذاشته که به آن افتخار میکنید چه زمانی بوده است؟
توانمندیها، پیشینه شخصی و علاقه شما، همان چیزی است که شما را منحصر به فرد و متمایز میکند. هیچ کس نمیتواند آنها را از شما بگیرد. هنگامی که نقاط قوت خود را کشف کردید، به وظایف یا پروژه هایی فکر کنید که میتوانید آنها را برجسته کنید.
بیشتر بخوانید: 7 راه برای افزایش قدرت در سازمان و تاثیرگذاری بیشتر
به عنوان مثال: شاید متوجه شوید که به دلیل شخصیت برونگرایی که دارید، در طراحی و ارائه سخنرانی مهارت دارید. میتوانید از این مهارت خود در یک کمیته کارمندی یا گروه حمایتی مورد علاقهتان یا ارائهی پیشنهاد در جلسات استفاده کنید. یا شاید متوجه شدهاید که درونگراتر هستید و از سخنرانی در جمع لذت نمیبرید، اما در تجزیه و تحلیل دادهها و استفاده از آن برای پشتیبانی از ایدهها و استدلالهای خود عالی هستید. آیا راهی برای شناسایی الگوها، جمعآوری دادهها و فرمولبندی فرضیههایی در مورد چگونگی رفع مشکل موجود در شرکت شما وجود دارد؟ این میتواند مربوط به یک پروژه یا اولویت خاص برای تیم شما باشد.
اگر به طور مداوم توانمندیهای خود را به نمایش بگذارید، همکارانتان، همقطارانتان، رئیستان و حتی رئیسِ رئیستان، ناگزیر به شما توجه میکنند و شما را به عنوان فردی که به کارشان ارزش میبخشد نگاه میکنند. وقتی اعتماد آنها را جلب میکنید، توانایی خود را برای تأثیرگذاری بر آنها افزایش میدهید. این به مرور زمان برای شما بسیار مفید خواهد بود به عنوان مثال: زمانی که میخواهید ایده جدیدی ارائه کنید، در یک پروژه بزرگ مشارکت کنید یا حتی دست خود را برای ارتقاء بالا ببرید. به عنوان یک رهبر نوظهور، با نشان دادن چشماندازی که ارزش سرمایهگذاری دارد، به مردم نشان میدهید که برای خود ساختار و بنیان ایجاد کردهاید.
توانایی برقراری ارتباط با دیگران را در خود بهبود بخشید.
بسیاری از مردم فکر میکنند که همه رهبران باید به طور طبیعی سخنرانان با استعدادی باشند. اما این یک تصوراشتباه دیگر است. وقتی صحبت از رهبری به میان میآید، ایجاد ارتباطات واقعی سودمندتر است و هر کسی چه درونگرا، میانگرا یا برونگرا، میتواند یاد بگیرد که چگونه این کار را انجام دهد. همه چیز به نحوه ارتباط ما بستگی دارد، نه موضوعی که دربارهاش با هم ارتباط برقرار میکنیم.
به این موضوع فکر کنید: چند بار تحت تأثیر کسی قرار گرفتهاید که میتواند ایدههای خود را به روشی واضح و معنادار بیان کند؟ یا کسی که ایده خود را با همدلی و شفقت بیان کرده است؟ برقراری ارتباط به گونهای که دیگران احساس کنند برایشان قابل دسترسی و مرتبط است، در نهایت توانایی شما را برای تأثیرگذاری افزایش میدهد.
شما میتوانید این مهارت را عمداً در تعامل خود با دیگران تمرین کنید. برای انجام آن، این سه عامل را در ذهن خود نگه دارید:
آسیبپذیری: نمایش آسیبپذیری به از بین بردن موانعی که افراد به طور طبیعی هنگام برقراری ارتباط با شخص جدید یا در یک محیط حرفهای ایجاد میکنند، کمک میکند. هنگامی که این موانع را از بین ببرید، دریافت پیام شما برای آنها آسانتر خواهد بود. چگونه آسیبپذیر شوید؟ هر یک از ما مجموعهای منحصربفرد از تجربیات، چالشها و شکست هایی داریم که پشت سر گذاشتهایم. مطرح کردن و صادق بودن در مورد آنچه بر شما میگذرد در زمان مناسب به دیگران کمک میکند تا با شما ارتباط برقرار کنند. به این میگویند آسیب پذیر بودن.
بیشتر بخوانید: افزایش تاب آوری رهبران با نگاهی جدید به مراقبت از خود
به عنوان مثال، یکی از رهبرانی که من در حال حاضر با او کار میکنم، تقریباً هر جلسه تیمی خود را با پذیرفتن زمینهای که ممکن است در آن کوتاهی کرده باشد و کارهایی که در آینده برای جلوگیری از انجام اشتباه مشابه انجام خواهد داد، آغازمیکند. اعتراف ساده او به جای سرزنش کردن، پیامی قدرتمند به بقیه اعضای تیم ارسال میکند. توانایی او در برقراری ارتباط با دیگران در ادامهی جلسه به دلیل تمایل او به نمایش آسیبپذیری به طور تصاعدی افزایش مییابد.
اصالت: در دنیایی که همه تلاش میکنند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند و تصویری را به نمایش بگذارند که نشاندهنده شخصیت واقعی آنها نباشد، اصالت بنیادین، برجسته است. خودت باش. این جمله برای شما چه مفهومی دارد؟ در وهلهی اول الگوبرداری همیشه مکان خوبی برای شروع است تا تقلید از کل اقدامات یک فرد. دانستن مسیر صحیح اقدام یک چیز است، اما اینکه مسیر رو به جلو را نه تنها بشناسیم بلکه راه را نیز پیش ببریم، یک اقدام کاملا متفاوت است. چند دقیقه گفتگو با همکاران برای به اشتراک گذاشتن چیزی که در حال حاضر به آن علاقه دارید یا رویا یا هدفی که برای سال آینده در سر دارید نیز میتواند به تقویت اصالت بیشتر کمک کند. تعیین مرزها برای جلوگیری از اشتراک گذاری بیش از حد مهم است، اما برقراری ارتباط بیشتر در مورد آنچه برای شما مهم است و درخواست از دیگران برای به اشتراکگذاری افکارشان، میتواند مکانیسم قدرتمندی برای ایجاد تعاملات اصیل باشد.
همدلی: هر فردی را که ملاقات میکنیم در حال نبرد با موضوعی است که ما از آن بیاطلاعیم. فرقی نمیکند این یک تعامل انفرادی با یک همکار باشد، یک جلسه تیمی، یا حتی گپ و گفتهای کوچک در طول یک ناهار با یک دوست. به خاطر داشته باشید که همه ما با یک مسئله یا مشکلی سروکار داریم که ما را فرسوده کرده است. این بهترین توصیهای است که تا به حال در مورد اهمیت همدلی و نحوه تمرین روزانه آن دریافت کردهام. وقتی این موضوع را در طول هر تعامل مخصوصاً وقتی یک نفر خطایی میکند به یاد میآوریم، نحوه واکنش ما در آن موقعیت خاص کاملاً تغییر میکند. به عبارت دیگر، مایل باشید تا مردم را از مزیت شک کردن بهرهمند کنید.
رهبر با نفوذ و تاثیرگذار بودن ربطی به عنوان شغلی و یا رتبه شما در سازمان ندارد.
هر چه بیشتر بتوانید ارزش بیفزایید و بر دیگران تأثیر بگذارید، مسیر شغلی شما و تأثیری که میگذارید هموارتر خواهد بود. متعهد شدن به رشد فردی، پذیرفتن مهارتهای منحصر به فرد خود، و ارتباط با دیگران در سطح عمیقتر، به شما کمک میکند به جایگاهی که میخواهید برسید.