بیرون رفتن از منطقه امن، به طور جدی باعث بهبود زندگی شما میشود. انسانها به طور تکاملی نیاز به چالش دارند و نیاز دارندکمی احساس ناآسودگی کنند. این افشاگری اصلی مایکل ایستر روزنامهنگار در کتاب «بحران آسایش» است، این کتاب درباره پذیرش ناآسودگی برای «بازیابی خودِ وحشی، شاد و سالم» است. ایستر از طریق تحقیقات خود متوجه شد که زندگی در خارج از منطقه امن برای ما خوب است و به طور چشمگیری سلامت و شادی ما را بهبود میبخشد.
ممکن است ما در لحظه از ناراحتی و ناآسودگی که در آن قرار گرفتهایم لذت نبریم، این ناراحتی میتواند به خاطر مشکلات جسمی، روانی و روحی باشد. اما انجام این کار، کلید رشد شخصی و حتی رسیدن به رضایتی آشکار است. با این حال، اگر بخواهیم اولین قدم را خارج از منطقه امن خود برداریم، باید با احساس ناآسودگی، راحت باشیم. ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، مگر اینکه بر محرکهای درونی که باعث میشوند ما به سمت امنیت و راحتی فرار کنیم، تسلط پیدا کنیم.
راحتی بیش از حد برای شما خوب نیست
در مقایسه با اعصار گذشته، دنیای امروز برای اکثر افرادی که در دنیای صنعتی زندگی میکنند، یک مدینه فاضله واقعی است. همه چیزهایی که نیاز داریم و چیزهایی که نیاز نداریم، در دسترس ما قرار دارد مانند: غذا، تختخواب نرم، سرپناهی با دمای کنترل شده.
ما با زندگی اجدادمان برای هزاران سال، در شرایط سخت و شکار و جمع آوری غذا برای زنده ماندن، کاملا در تضاد هستیم. آن هزاران سال مبارزه ما را با ویژگیهای تکاملی آغشته کرد که به ما کمک کرد تا در آن زمان زنده بمانیم. اما، همانطور که ایستر استدلال میکند، ما برای دنیای راحتی که در 100 سال گذشته به وجود آمده است، ساخته نشدهایم.
انسانها برای فرار از درد به دنبال آرامش هستند. در طول تاریخ بشر، این ویژگی به ما کمک کرده تا زنده بمانیم و ما را با دنبال کردن مداوم گرما، ایمنی و غذا مجبور به فرار از سرما، استرس و گرسنگی کرد. با این حال، ایستر اشاره میکند که غریزه راحتطلب ما، در دنیایی کاملاً راحت به آسانی علیه ما کار میکند. این باعث میشود که تجربیات عمیق انسانی را از دست بدهیم.
اکنون باید به دنبال ناراحتی یا ناآسودگی باشیم تا تعادل مناسب را پیدا کنیم.
در دهه 1990، رویکردی برای والدین بیش از حد حمایتگر شروع شد، که همزمان با آن شروع دورهای بود برای جلوگیری کودکان از بازی کردن در بیرون از خانه. زیرا ممکن بود صدمه ببینند یا دزدیده شوند. اما مطالعات نشان میدهد که فرزندپروری با این رویکرد باعث ایجاد اضطراب در کودکان میشود و آنها را در بزرگسالی مستعد ابتلا به اضطراب و افسردگی میکند. کودکان به ماده ضروری و مغذی روانشناختی به نام استقلال نیاز دارند تا یاد بگیرند چگونه بدون دخالت بزرگسالان با دیگران بازی کنند. یعنی، بدون مراقبت والدین، به بازی کردن در خارج از منطقه امن خود عادت کنند.
یکی دیگر از دلایلی که انسانها برای آسایش معمولی مناسب نیستند این است که ما انسانها خسته میشویم. یک ویژگی تکاملی به نام سازگاری لذتگرا باعث میشود انسانها خود را در جهت سازگاری با با هر موقعیتی تنظیم کنند، بنابراین برای ارضا شدن باید همیشه به دنبال چیزهای جدید باشیم. همان چیزهای تکراری قدیمی باعث نارضایتی ما میشوند.
دیوید لواری، روانشناس دانشگاه هاروارد با انجام یک سری مطالعات دریافت که به جای اینکه از داشتن مشکلات کمتری راضی شویم، آستانه آنچه را که مشکل میدانیم پایین میآوریم. در نهایت با همین تعداد مشکل مواجه میشویم. اساساً ما مشکلات را جستجو میکنیم حتی زمانی که وجود ندارند!
کمی ناآسودگی باعث موفقیت میشود
کتاب “بحران آسایش” درباره این است که خود را تحت فشار قرار دهید تا به پتانسیل کامل خود برسید و تبدیل به فردی شوید که میخواهید باشید. تعیین اهداف و چالشها برای خود نوعی کشش است، اقدامی که ما را به سمت آنچه میخواهیم سوق میدهد.
بنابراین، راحت نبودن برای شما خوب است، اما نه خیلی زیاد.
طبق گفتگوی ایستر با مارک سیری – روانشناس دانشگاه بوفالو – در مورد تحقیق 2500 نفری با موضوع “سرسختی”، دریافتهاند که منفی بافی و استرس زیادی مضر هستند؛ اما مقدار کم آن مزایایی هم دارد. سیری دریافته است که مقابله با سختیها نه تنها تحمل ما را در برابر آن افزایش میدهد، بلکه دیدگاه ما را نسبت به آن بهبود میبخشد.
آنهایی که در این مطالعه با ناملایمات مواجه بودند رضایت بیشتری از زندگی و علائم روانی و جسمی کمتری را در مقایسه با کسانی که زندگی خود را در آسایش گذرانده بودند گزارش کردند. این افراد همچنین دیدگاه خوشبینانهتری نسبت به موانع داشتند و آنها را به عنوان فرصت هیجانانگیز به جای ترس و وحشت میدیدند.
دکتر مارکوس الیوت در تجربه خود به عنوان برترین دانشمند ورزشی NBA نیز دریافته است که به چالش کشیدن خودمان دیدگاه ما را نسبت به شکست بهبود میبخشد. او به ایستر گفت: «درگیر شدن در محیطی که در آن احتمال شکست زیاد است، حتی اگر عالی اجرا کنید، پیامدهای بزرگی دارد که به شما کمک میکند ترس از شکست را از دست بدهید…و به شما نشان میدهد که پتانسیلهای شما چقدر است.”
پژوهشها نشان میدهد که ریسک کردن برای شما مفید است. در کتاب “بحران آسایش” آمده که: برخی ناآسودگیها نه تنها از مشکلات جسمی و روانی، چاقی، بیماری قلبی، افسردگی و… بلکه از مسائل اساسی مانند فقدان معنا و هدف محافظت میکنند.
بیشتر بخوانید: ۷ راه برای این که از منطقه آسایش خود خارج شده و وارد منطقه رشد شوید
اجازه ندهید محرکهای درونی شما را محدود کنند
اگر ناآسودگی برای ما خیلی خوب است، چرا ترک منطقه امن برای ما اینقدر سخت است؟ چه چیزی ما را به دانستهها متصل میکند تا به ناشناخته ها نرسیم؟
محرکهای درونی.
محرکهای درونی احساسات منفی مانند بی حوصلگی، غم، استرس و شک به خود هستند. آنها ظاهر میشوند و میتوانند باعث حواسپرتی از آنچه قرار است انجام دهیم، شوند. اگر در حال تلاش برای یک چالش جدید مانند دویدن در ماراتن، شروع کاری که برای آن واجد شرایط نیستید، سفر انفرادی و … هستید، این محرک های داخلی ترسناک احتمالاً هجوم میآورند.
به جای اینکه اجازه دهید آنها برنامه بزرگتان در راستای ارزشهایتان و تبدیل شدن به فردی که میخواهید باشید، از مسیر خارج کنند، باید بر آنها مسلط شوید. نحوه برخورد ما با محرکهای درونی ناراحتکننده تعیین میکند که آیا ما به دنبال اعمال کنشی سالم هستیم یا حواسپرتی خودبرانداز. تسلط بر محرکهای داخلی اولین گام، در یادگیری نحوه خارج شدن از منطقه امن برای رسیدن به اهداف است.
بیشتر بخوانید: ۷ راه برای تقویت شجاعت هیجانی
در اینجا به چهار مرحله اشاره شده است که میتوانید برای خلع سلاح محرکهای درونی در تلاش برای غلبه بر چالش بعدی خود بردارید:
مرحله 1: به دنبال ناآسودگی که منجر به حواس پرتی میشود باشید و محرک درونی مربوط به آن را پیدا کنید.
مرحله 2: محرک درونی را یادداشت کنید.
مرحله 3: حس منفی را به جای تحقیر با کنجکاوی کاوش کنید.
مرحله 4: مراقب مدت زمانی که بین انجام دو کار تجربه میکنید باشید.
با گشودن خود در برابر ناآسودگی – و خنثی کردن محرکهای درونی که ما را عقب نگه میدارند – میتوانیم به خود ایدهآلمان تبدیل شویم.