اهمیت شجاعت هیجانی
اگر حاضر باشید همه چیز را احساس کنید، میتوانید هرکاری را انجام دهید. شجاعت هیجانی، یعنی تمایل به تجربه احساسات و عواطف ناخوشایند، کلیدِ بهرهور بودن و احساس رضایت در محیط کار و زندگی است.
در بیشتر مواقع، عدم تمایل ما به تجربه احساسات منفی ما را عقب نگه میدارد. در ظاهر، ممکن است به نظر برسد که عوامل خارجی ما را از دستیابی به اهدافمان باز میدارند. با این حال اگر کمی عمیق شویم میبینیم علت اصلی اکثر مشکلات ما مربوط به عدم تمایل ما به تجربه نکردن احساسات منفی است.
به عنوان مثال، فرض کنید که رئیس شما به شما این امکان را میدهد که یک سخنرانی مهم در محل کار را هدایت کنید. با این حال، شما خود را متقاعد میکنید که همکارانتان در سخنرانی بهتر از شما عمل میکنند و شما به اندازه کافی مشغله دارید. در نتیجه تصمیم میگیرید این فرصت را از دست بدهید.
حال فرض کنید اگر میدانستید بدون شک این سخنرانی به خوبی انجام میشد، رییستان تحت تاثیر قرار میگرفت و در نتیجه در مسیر ترفیع شغلی که میخواستید قرار میگرفتید. حال آیا حاضرید برای انجام این سخنرانی داوطلب شوید؟ احتمالاً این کار را میکنید درست است؟ در این وضعیت جدید، شایستگی همکاران شما تغییر نکرده است و شما همچنان همان حجم کاری را خواهید داشت. بنابراین، اینها در واقع نمیتوانند دلایل واقعی برای رد کردن این فرصت باشند.
عدم تمایل شما به تجربه احساسات ناخوشایند، چیزی است که شما را در این سناریو عقب نگه داشته است. این به معنی کمبود شجاعت هیجانی است.
ویدیوی آموزشی رایگان: افزایش عملکرد با شجاعت هیجانی
احساساتی از قبیل: احساس عدم اطمینان، ترس و آسیب پذیری صحبت کردن در مقابل همقطاران و افراد مافوق، شرم و خجالت از انجام اشتباه، ناامیدی که ممکن است در صورت عدم تأثیرپذیری مخاطبان از ارائه، احساس کنید. در این فرضیه، تمایل به دوری از این احساسات منفی رفتار شما را هدایت کرده و تصمیم گیری شما را محدود میکند.
اگر شجاعت هیجانی شما توسعه نیافته است، پس محدودیتهای شدیدی را بر خود تحمیل میکنید که شما را از داشتن یک زندگی بهتر باز میدارد. مسیر رسیدن به موفقیت مملو از احساسات بد است و اگر شجاعت هیجانی ندارید، هرگز این مسیر را شروع نخواهید کرد. با این حال، وقتی بخواهید همه چیز را احساس کنید، قادر به انجام هر کاری هستید.
پرداختن به احساسات منفی میتواند مفید باشد
بر خلاف تصور بسیاری از مردم، پرداختن به احساساتی از قبیل خشم، درد، رنجش، اضطراب و سایر احساسات منفی به احتمال زیاد از رفتارهای مخرب جلوگیری میکند. در واقع، مقاومت در برابر این احساسات است که شانس شما برای انجام رفتاری که ممکن است بعدا از انجام آن پشیمان شوید، افزایش میدهد.
احساسات ناشناخته میتوانند دراعماق وجود ما بجوشند و تحت فشار شدید فوران کنند. تصور کنید همکارتان در مکالمه با شما از الفاظ ناخوشایندی استفاده کرده که شما را آزار میدهد و باعث شده تا احساس ناراحتی کنید. وقتی شجاعت هیجانی شما کم باشد، شما به جای این که این احساسات را تصدیق کنید و بپذیرید، سر تکان داده و لبخند میزنید و به احساس خود بها نمیدهید. در نتیجه، تعامل بعدی شما با این همکار با احساس نارضایتی همراه است که بر خلق و خوی، روابط حرفهای و بهره وری شما تأثیر میگذارد.
بدتر از آن، همکار شما از اینکه با رفتارش شما را ناراحت کرده کاملا بیخبر است. بنابراین به رفتار و گفتن حرفهایی ادامه میدهد که احساس ناراحتی و رنجش شما را نسبت به او تشدید میکند. در نهایت با جمع شدن این احساسات و رنجش طغیانی اتفاق میافتد که کل اعضای دفتر متوجه آن میشوند.
بیشتر بخوانید: چرا شجاعت هیجانی برای رهبران بزرگ ضروری است؟
اگر احساس میکنید فشار عواطف شما در حال افزایش است، ممکن است لازم باشد آن را آزاد کنید. برای انجام این کار بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران، پیتر برگمن، نویسنده و کوچ رهبری، توصیه میکند که فشار را متناسب با شرایط خود رها کنید. شاید فریاد بزنید و فحش دهید، شاید تمام افکار منفی خود را یادداشت کنید و سپس آنها را حذف کنید، یا شاید به بالشت خود که به شکل مشکوکی شبیه سر همکار ناخوشایندتان است، مشت بزنید.
اجازه ندهید عواطف شما، شما را کنترل کنند.
حال ممکن است با خود فکر کنید، اگر اولین باری که همکارم به من توهین کرد، احساسم را سرکوب نمیکردم چه اتفاقی میافتاد؟ آیا به این معنا نیست که من فوراً پاسخی میدادم که بعداً از رفتارم پشیمان شوم؟ نه الزاماً. این امکان وجود دارد که احساسات منفی را احساس کنید و در آغوش بگیرید و در واقع از آنها بهره ببرید بدون اینکه اجازه دهید آنها بر رفتار شما تأثیر منفی بگذارند. این کار را میتوان با استفاده از یک فرآیند سه مرحلهای انجام داد.
به احساس خود توجه کنید.
به موقعیتی فکر کنید که اخیراً باعث ناامیدی شما شده است. شاید رئیستان درخواست شما را برای تعطیلات رد کرده باشد، یا شاید یکی از دوستان برنامه های شما را لغو کرده تا بتوانند با افراد دیگری معاشرت کنند. یک دقیقه وقت بگذارید و آن موقعیت را تا حد امکان واضح تصور کنید و احساس ناامیدی را تماشا کنید. توجه کنید که چه احساساتی در درون شما ایجاد میشوند.
احساس خود را مشاهده کنید.
با دقت مشاهده کنید که این احساسات چه شکلی هستند. واکنشهای فیزیولوژیکی شما نسبت به این احساس چیست؟ آیا در بالاتنه خود احساس گرما میکنید؟ یا در قفسه سینه خود احساس انقباض دارید؟ مشاهدهی احساس نه تنها به درک بهتر احساس شما کمک میکند، بلکه بین شما و احساستان فاصله میاندازد.
وقتی شما یک احساس قوی را مشاهده نمیکنید و به آن توجه نمیکنید، این حس شما را میبلعد. در نتیجه به جای اینکه فقط احساس ناامیدی را متوجه شوید و مشاهده کنید، ناامید میمانید و این احساسات رفتار شما را دیکته میکند و باعث میشود که به گونه ای رفتار کنید که بعداً پشیمان شوید.
احساس خود را بپذیرید
توجه و مشاهده ی احساس باعث میشود بین شما و آن حس فاصله ایجاد شود. به جای ناامید شدن، به سادگی متوجه احساسات مرتبط با ناامیدی و در نهایت محو شدن میشوید.
در این فضا آزادانه احساسات خود را میپذیرید. آزادی اینکه احساسات خود را به وضوح تجربه کنید، اما تحت کنترل آنها نباشید، آزادانه عمل کردن صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید. در نتیجه به زودی متوجه خواهید شد که اگرچه ما همیشه نمیتوانیم احساساتی را که احساس میکنیم کنترل کنیم، همیشه این گزینه را داریم که واکنش خود را نسبت به آنها کنترل کنیم.
تقویت شجاعت هیجانی با احساس کردن
همهی اینها ممکن است انتزاعی به نظر برسد، اما اگر خودتان سعی کنید احساسات خود را متوجه شوید، مشاهده کنید و در آغوش بگیرید، این مفاهیم در ذهن شما تعریف میشوند. از کوچک شروع کنید و با خودتان بخشنده باشید. تا زمانی که یک احساس بر رفتار شما تاثیر نگذارد متوجه آن نمیشوید و حتی زمانی که متوجه آن احساس میشوید ممکن است نتوانید آن را به راحتی بپذیرید.
شجاعت هیجانی ما و توانایی ما برای پذیرش احساسات ناخوشایند، مانند عضلهای است که با تمرین میتوان آن را تقویت کرد. برای مثال شما وقتی به باشگاه ورزشی میروید، در ابتدا با وزنهی 150 کیلویی شروع نمیکنید درست است؟ بنابراین نباید با تلاش برای در آغوش کشیدن سخت ترین و قدرتمندترین احساسات، بدون اینکه ابتدا عضله شجاعت هیجانی خود را بسازید، شروع کنید.
به عنوان مثال، چگونه میتوانید تمایل خود را برای تجربه احساسات ناخوشایند مرتبط با مقاومت در برابر وسوسه تقویت کنید؟ خوب، اگر عادت بدی دارید که اغلب یا قبل از خواب گوشی خود را چک میکنید، سعی کنید بدون اینکه گوشی خود را بردارید به آن خیره شوید. همانطور که احساس ناراحتی و اجبار برای برداشتن تلفن در شما ایجاد میشود، به آن توجه کنید ولی واکنش نشان ندهید. از نظر فیزیولوژیکی این ناراحتی چه احساسی دارد؟
این احساسات را در آغوش بگیرید و بدانید که برده آنها نیستید. حتی ممکن است متوجه شوید که این احساسات واقعاً بد نیستند و نیازی نیست رفتار شما را کنترل کنند. هرچه بیشتر تمرین کنید که احساسات ناخوشایند را متوجه شوید، مشاهده کنید و در آغوش بگیرید، آسان تر و طبیعیتر میشوند.
به عبارت دیگر، شما با شجاعت هیجانی و اجازه دادن به خود برای احساس کردن احساسات ناخوشایند، تابآوری خود را در برابر آنها افزایش میدهید.
در آینده، آشنایی با احساسات خود، درک، مشاهده و در آغوش گرفتن آنها برای شما آسانتر خواهد شد. ابزاری که میتواند به شما در این راه کمک کند، نقشه حرارتی هیجانات است. وقتی از این طریق شروع به توجه دقیقتری به احساسات کردید، ممکن است با بینشهای ارزشمندی روبرو شوید. به عنوان مثال، آیا واقعاً ترس و هیجان با هم متفاوت هستند؟ در واقع این دو حس تقریباً یکسان هستند، تنها شرایط آن باعث میشود تعریف ما از این دو احساس متفاوت باشد. با تقسیم بندی احساسات به اجزای فیزیولوژیکی خود، آنها میتوانند قابل کنترل شوند و کمتر ترسناک به نظر برسند.
عدم تمایل به احساس کردن احساسات ناخوشایند تقریباً همیشه چیزی است که ما را عقب نگه میدارد. خوشبختانه، میتوانید خود را طوری آموزش دهید که این احساسات را بپذیرید و از کنترل رفتارتان جلوگیری کنید. اگر آماده باشید همه چیز را احساس کنید، میتوانید هر کاری انجام دهید!
بیشتر بخوانید: 7 راه برای تقویت شجاعت هیجانی