چه چیزی باعث ایجاد شادمانی در زندگی میشود؟ فیلسوفان هزاران سال است که در مورد این سؤال تأمل کردهاند و نظریهها و توصیههای مختلفی برای مردم ارائه کردهاند که باید از آنها پیروی کنند، اما لزوماً هیچ مدرک موثقی برای اثبات عقاید خود ندارند.
از دهه 1930، محققان مردانی را از محلههای مختلف در منطقه بوستون طی چندین دهه ردیابی کردند و از آنها خواستند تا از زندگیشان به صورت منظم، گزارشی در مورد موضوعاتی، از جمله سلامت فعلی، درآمد، شغل و وضعیت تأهل ارائه دهند. مردان پرسشنامهها را پر کردند و در مصاحبههایی شرکت کردند که در آن ترسها، امیدها، ناامیدیها، موفقیتها، پشیمانیها، رضایت از زندگی و بسیاری موارد دیگر را آشکار کردند. این منجر به دادههای غنی و عمیقی شد که محققان میتوانستند از آنها برای ارزیابی چگونگی تأثیر شرایط زندگی، تجربیات و نگرشها بر رفاه استفاده کنند.
یافتههای این مطالعه در طول سالها با ظهور الگوها تجزیه و تحلیل شده است. اما اکنون آنها در کتابی با نام «زندگی خوب: درسهایی از طولانیترین مطالعه علمی جهان درباره شادمانی» گرد هم آمدهاند. این کتاب که توسط رابرت والدینگر و مارک شولز، مدیر فعلی و دستیار این مطالعه نوشته شده است، نه تنها فاش میکند که چه عواملی منجر به «زندگی خوب» میشوند، بلکه نشان میدهد که چرا هرگز دیر نیست که زندگی خود را به سمت شادمانی بیشتر و ساختار سالمتر سوق دهیم.
کلیدهای شادمانی و سلامتی
به نظر میرسد که کلید داشتن یک زندگی طولانی و سالم لزوماً واضح نیست. بنا بر نوشته ی برخی از نویسندگان: «برخلاف آنچه بسیاری از مردم فکر میکنند، “زندگی سالم، موفقیت شغلی، ورزش، یا داشتن رژیم غذایی سالم نیست“. اگرچه این موارد نیز اهمیت دارند. در عوض، “یک چیز به طور مداوم اهمیت گسترده و پایدار خود را نشان میدهد: روابط خوب.”
چگونه نویسندگان میتوانند به طور قطعی این موضوع را بیان کنند؟ از این گذشته، مطالعه تنها با مردان سفیدپوست در یک منطقه جغرافیایی انتخاب شده به عنوان شرکتکننده آغاز شد (از آن زمان به بعد گسترش یافته است تا دیگران را نیز شامل شود). از سوی دیگر، نویسندگان میتوانند به بسیاری از مطالعات دیگر که نشاندهنده گروههای متنوعتر هستند اشاره کنند، که همه آنها به همین نتیجه میرسند: این که ارتباطات انسانی برای رشد سالم و طول عمر مهم است. به گفتهی آنها: “افرادی که ارتباط بیشتری با خانواده، دوستان و جامعه دارند، نسبت به افرادی که ارتباط کمتری دارند، شادتر و از نظر جسمی سالمتر هستند.”
این خبر هم خوب است هم بد. این دستاورد یک راه عملی برای شادتر زندگی کردن را به ما پیشنهاد میکند و مهم نیست چقدر اوضاع بد باشد، با پرورش روابط میتوان به سمت شادتر زندگی کردن قدم برداشت. اما به نظر میرسد که تنهایی و قطع ارتباط با جامعه در میان افراد بیداد میکند. به گفته ی محققین علت آن فرهنگی است که ما را به سمت تنهایی بیشتر و صدمه دیدن روابطمان سوق میدهد. اگر ندانیم چه چیزی موجب خرسندی ما میشود، ممکن است نابخردانه انتخاب کنیم. برای مثال، دنبال مشاغلی با حقوق بالا باشیم که ما را از جوامع خود دور میکند.
با مطالعه این کتاب ما میآموزیم که برخی از افراد زندگی خود را با مزایایی شروع کردند و مدرک دانشگاهی یا مشاغل عالی را به دست آوردند، اما در نهایت به تنهایی یا مرگ زودرس به زندگی خود پایان دادند. در همین حال، سایر شرکتکنندگانی که در اوایل زندگی با بادهای مخالف بیشتری مواجه بودند، کار خوبی پیدا کردند و شغلی را پیدا کردند که برایشان معنا پیدا کند یا یک زندگی خانوادگی را پیدا کردند که به آنها کمک کرد فراز و نشیبها را تحمل کنند.
بیشتر بخوانید: آیا باید شادمانی را به عنوان یک عامل در تصمیمگیریها در نظر بگیریم؟
البته زندگی افراد همیشه یکسان نیست. بسیاری از شرایط، حفظ رفاه ما را آسانتر یا سختتر میکنند، از جمله رنج از دست دادن زود هنگام والدین، تبعیض، کودک آزاری، فقر یا بیماری. برای مثال، سیاهپوستان آمریکایی به دلیل استرس ناشی از نژادپرستی و دسترسی ضعیفتر به مراقبتهای بهداشتی خوب، در سنین کمتری نسبت به آمریکاییهای سفیدپوست میمیرند. با این حال، نویسندگان میگویند که داشتن روابط اجتماعی مثبت هنوز هم در میزان بقا تفاوت ایجاد میکند و نشان میدهد که روابط ما را در مواجهه با سختیهای زندگی انعطافپذیرتر میکنند.
عملکردهای فرهنگی و عوامل سیستماتیک وجود دارند که باعث بیعدالتی و درد عاطفی قابل توجهی میشوند. اما ظرفیت روابط برای تأثیرگذاری بر نیک زیستی، شادمانی و سلامت ما جهانی است.
چگونه روابط بهتری ایجاد کنیم؟
با توجه به اهمیت روابط در یک زندگی خوب، نویسندگان بخش زیادی از کتاب را به تشریح این موضوع میپردازند که چگونه میتوانیم ارتباطات اجتماعی خود را، چه در خانه، چه با دوستان و یا در محل کار یا در جوامعمان، در جهت مثبتتری هدایت کنیم. در ادامه به چند نکته اشاره شده است.
نگاه کردن به درون خود
مشغلههای زندگی گاهی اوقات میتواند ما را از ارزیابی سلامت روابطمان باز دارد و این موضوع به ضرر ما است. اما صرف زمان برای در نظر گرفتن وضعیت فعلی ما میتواند بینش هایی را به همراه داشته باشد. بسیاری از شرکت کنندگان در مطالعه هاروارد از داشتن مصاحبه در فواصل منظم سود میبردند، زیرا به آنها کمک میکرد بفهمند کجا از روابط خود غافل شدهاند تا به فکر رسیدگی به آن باشند.
برای کمک به شما در بررسی زندگی اجتماعی خود، نویسندگان نموداری ارائه میکنند که در آن میتوانید فهرستی از افراد زندگیتان تهیه کنید و در عین حال نوع رابطهای که با آنها دارید، حمایتهایی که ارائه میکنند، و تعداد دفعاتی که با ایشان وقت میگذرانید را میتوانید یادداشت کنید. پر کردن نمودار ممکن است روشن کند که چه روابطی بیشتر اهمیت دارد و به شما کمک میکند تا بر اساس آن تصمیم بگیرید. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که میخواهید زمان بیشتری را با فردی که شما را میخنداند و زمان کمتری را با شخصی که شما را خسته میکند بگذرانید.
در نظرگرفتن این موضوع که چگونه نیازهای شما ممکن است در مراحل مختلف زندگی متفاوت باشد.
به عنوان مثال، برای طیف گستردهای از جوانان ممکن است داشتن روابط متعددی که صمیمیت کمتری نیاز دارد مفید باشد که میتواند به آنها در زمینه روابط کاری و یا پیدا کردن شریک عاطفی کمک کند. افراد سالمند ممکن است به این تعداد دوست نیاز نداشته باشند و داشتن چند دوست صمیمی برای آنها کفایت کند. این در حالی است که مطالعات نشان میدهد میزان شادمانی در دورهی میانسالی کاهش پیدا میکند. بر اساس مطالعه ی هاروارد، شادترین و راضیترین افراد در سنین میانسالی، افرادی بودند که توانستند سوال” چه کاری میتوانم برای خودم انجام دهم؟” را به سوال” چه کاری میتوانم برای دنیایی فراتر از دنیای خودم انجام دهم؟” تبدیل کردند.
دانستن این که در کجای زندگی قرار دارید، ممکن است شما را راهنمایی کند که چگونه شبکه اجتماعی خود را توسعه دهید. خواه این کار در پیوندهای خانوادگی یا داوطلب شدن در جامعه شما باشد.
بیشتر بخوانید: شادمانی و موفقیت بیشتر با افزایش سن
روابط خود را در اولویت قرار دهید و حضور داشته باشید.
بسیاری از ما فکر میکنیم که ساعات کافی در روز برای توسعه روابط خود نداریم. اما حتی زمانی که در محل کار یا در خانه در حال انجام کارها و وظایفمان نیستیم، احتمالاً فرصت هایی را برای گذراندن زمان با کیفیت با افرادی که برای شادمانی ما مهم هستند از دست می دهیم. نویسندگان استدلال میکنند که بسیاری از ما لحظات فراغت خود را صرف رسانههای اجتماعی میکنیم یا به سختی متوجه میشویم که چه کسی و چه چیزی در اطراف ما هست. وقت گذاشتن و توجه کامل به دیگران وقتی با آنها هستید، هدیهای به آنها و خودتان است که میتواند صمیمیت و شادمانی بیشتری ایجاد کند. به عنوان مثال، داشتن یک دوست صمیمی در محل کار، منافع گوناگونی را به همراه دارد.
برای حضور داشتن در روابط، نویسندگان پیشنهاد میکنند که کنجکاوی نشان دهید (حتی اگر فکر میکنید کسی را به خوبی میشناسید)، با دقت به صحبت های آنان گوش کنید، در صورت لزوم به آنها ابراز علاقه و ابراز محبت کنید. همه اینها میتواند باعث ایجاد تعاملات کوتاه و معنی دار با دیگران و ایجاد شادمانی رضایتمندی بیشتر شود.
بیشتر بخوانید: 4 کاری که افراد موفق برای داشتن روابط مثبت در محل کار انجام میدهند
در هنگام مواجهه با مشکلات، تفکر انعکاسی داشته باشید.
هنگامی که چالش ها و تضادها در روابط به وجود میآیند، یا حتی زمانی که ما فقط در چالشهای دیگر زندگی غرق شدهایم، ممکن است به حالت خودکار برویم و از دیگران کنارهگیری کنیم یا به آنها حمله کنیم. هیچکدام از اینها راههای ایدهآلی برای مدیریت استرس یا خشم نیستند، زیرا روی حفظ صمیمیت یا کنار آمدن با مشکلات متمرکز نیستند. تلاش برای سرکوب یا اجتناب از احساسات به ندرت یک استراتژی خوب برای سلامتی و نیک زیستی و شادمانی است و در حفظ روابط می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.
در عوض پیشنهاد میشود، قبل از درگیر شدن در حل تعارض با شخص دیگری، از استراتژیهای تنظیم هیجان برای کمک به مقابله با خشم، ناامیدی یا استرس استفاده کنیم. «کلید این ترفند این است که سعی کنید تا جایی که میتوانید سرعت کارها را کاهش دهید، بزرگنمایی کنید و از یک پاسخ کاملاً خودکار به یک پاسخ سنجیدهتر و هدفمندتر بروید که با شخصیت شما و آنچه که به دنبال انجام آن هستید همسو باشد. این میتواند به شما کمک کند کمتر واکنش نشان دهید و شانس بهتری برای حل مشکلات، چه مسائل مربوط به رابطه یا مسائل شخصی داشته باشید.
اجازه دهید افراد بدانند چقدر برای شما اهمیت دارند.
این کتاب شامل ایدههای بیشتری در مورد چگونگی حفظ یا ارتقای روابط است، و این نوید را میدهد که با استفاده از ابزارهای مناسب، تغییر میتواند در هر مرحله از زندگی اتفاق بیفتد. یکی از این ابزارها ابراز قدردانی است. کاری که ممکن است فراموش کنیم در زندگی روزمره خود انجام دهیم. در حالی که بسیاری از قسمتهای کتاب به من الهام بخشید که بخواهم در جهت حمایت از روابطم اقدام کنم، این که به مردم بفهمانم برایم اهمیت دارند، الهامبخشترین بخش بود.
یک شخص را که در زندگی شما اهمیت دارد در نظر بگیرید. حال به این فکر کنید که این فرد در زندگی شما چه معنایی دارد؟ در زندگی شما چه کرده است؟ حال به این فکر کنید اگر او دیگر در زندگی شما نباشد برای چه چیزی از او قدردانی میکردید؟ همین لحظه با او تماس بگیرید و به او بگویید.