خودشناسی, کوچینگ

چگونه با عدم قطعیت و تغییر کنار بیاییم؟

عدم قطعیت تغییر

وقتی زندگی نامطمئن، ناشناخته و در حال تغییر است، پاسخ‌های معمول و راهبردهای مقابله‌ای ما ممکن است مثل همیشه کارساز نباشند. تمرین چابکی ذهنی می‌تواند به ما کمک کند تاب‌آور باشیم. بسیاری از ما در دسته‌ی افرادی قرار می‌گیریم که از عدم قطعیت ناراحت می‌شوند. ما عاشق یک روال خوب هستیم و جابجایی همه کارهای ما را مختل می‌کند. ما نیاز به کنترل شرایط خود داریم، اما تقریباً همه چیز در اطراف ما می‌تواند تغییر کند.

شاید شما هم با این توصیف احساس نزدیکی داشته باشید و زمانی که زندگی پر از ناشناخته‌ها است یا وقتی همه چیز آن طور که انتظار دارید پیش نمی‌رود، در کنار آمدن با آن مشکل پیدا کنید. چیزی که باید پرورش دهیم چابکی ذهنی است – چابکی در نحوه‌ی تفکر، احساس و عمل ما که به ما امکان می‌دهد با شرایطِ در حال تغییر سازگار شویم.

احساس ناراحتی با عدم قطعیت و تغییر

عدم قطعیت زمانی به وجود می‌آید که در موقعیت‌های جدیدی قرار می‌گیریم، مانند جابه‌جایی به خانه‌ یا شغل جدید، یا زمانی که در موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی قرار می‌گیریم – مانند زمانی که با یک مصاحبه‌ی شغلی، آزمایش پزشکی، آسیب‌دیدگی یا احتمال اخراج در محل کار رویارویی داریم.

از آنجایی که مغز ما ماشین‌ پیش‌بینی آینده است، طبیعی است که بخواهیم از ابهام جلوگیری کنیم. به عنوان انسان، ما خواهان امنیت هستیم و به همین دلیل است که همه ما تا حدی نسبت به ناشناخته کم تحمل هستیم.

اما برخی این تمایل را بیشتر از دیگران تجربه می‌کنند. برای مثال، اگر عاشق برنامه‌ریزی هستید، احتمالاً از غافل‌گیر شدن متنفر هستید و زمانی که چیزهای غیرمنتظره روزتان را به هم می‌ریزد، ناامید می‌شوید. کسی که با عدم اطمینان مشکل دارد ممکن است تصمیم‌گیری در شرایط مبهم برایش سخت باشد، زیرا فکر می‌کند اطلاعات کافی ندارد و نمی‌خواهد انتخاب اشتباهی داشته باشد.

برای جلوگیری از ناراحتی ناشی از عدم قطعیت، برخی از ما درگیر چیزی می‌شویم که روانشناس و دانشمند عصب شناس، الین فاکس، در کتاب Switchcraft آن را «رفتارهای ایمنی‌بخش» می‌نامد – چیزهایی مانند تهیه فهرست‌های زیاد، بررسی مداوم، آماده‌سازی بیش از حد، یا کسب اطمینان از دیگران. برای مثال، ممکن است از قبل یک منوی رستوران را بخوانید، یا مکرراً به فرزندتان مراجعه کنید تا مطمئن شوید که او خوب است.

اگر بلاتکلیفی را دوست ندارید، ممکن است نگران هم باشید، زیرا نگرانی در واقع به ما در یک موقعیت دشوار حس کنترل می‌دهد – حداقل ما داریم کاری انجام می‌دهیم! همچنین ممکن است از چالش‌هایی که ممکن است در آن‌ها شکست بخورید دوری کنید و به مسیرهای آزمایش شده و واقعی در زندگی تکیه کنید.

قدرت چابکی ذهنی

برای راحت‌تر کنار آمدن با عدم قطعیت، باید آنچه را که فاکس چابکی ذهنی می‌نامد یا روان‌شناسان انعطاف‌پذیری روان‌شناختی می‌نامد، تمرین کنیم. تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که از نظر روانی انعطاف‌پذیری بیشتری دارند، از نیک‌زیستی روانشناختی بالاتری برخوردارند و کمتر مضطرب و نگران هستند.

بیشتر بخوانید: نیک زیستی روانشناختی چیست و چرا پرورش آن مهم است؟

فردی که از نظر روانی انعطاف‌پذیر است، آماده تغییر است، یا حتی ممکن است تغییر را هیجان‌انگیز بداند. وقتی روی یک مشکل کار می‌کند، راه حل‌های مختلفی را امتحان می‌کند. چنین افرادی دنیا را سیاه و سفید نمی‌بینند، دوست دارند از دیگران بیاموزند و اغلب ایده‌های غیرمعمول خودشان را دارند.

چابکی ذهنی زمانی ارزشمند است که با تغییر مواجه می‌شویم: وقتی همه چیز آن طور که انتظار می‌رود پیش نمی‌رود، یا به ویژه زمانی که آینده غیرقابل پیش‌بینی است؛ مثلاً زمانی که برنامه‌های سفر از بین می‌رود، طلاق جاری می‌شود، یا در شرایط یک بیماری همه‌گیر قرار می‌گیریم. در آن لحظه، برخی از افراد به همان کاری که همیشه انجام می‌دادند ادامه می‌دهند. اما افراد با چابکی ذهنی می‌توانند تشخیص دهند که چه زمانی کاری که انجام می‌دهند تاثیری ندارد و اوضاع را تغییر می‌دهند.

هیچ نسخه یکسانی برای هیچ یک از مشکلات زندگی وجود ندارد. زندگی دقیقاً این شکلی است – ما با انواع مختلفی از مشکلات و انواع مختلفی از موانع برای عبور از آن روبرو خواهیم شد و برای همه آن‌ها به رویکردهای متفاوتی نیاز داریم.

به عنوان مثال، والدین برای تربیت فرزندان خود به مجموعه‌ای واقعی از استراتژی ها نیاز دارند: از نظم و انضباط و محدودیت‌های سختگیرانه گرفته تا پذیرایی از بچه‌ها با بستنی و گردش یک روز تعطیل. دانستن این که چه زمانی از کدام استفاده کنند، نشانه‌ی انعطاف‌پذیری سالم است. همین امر در مورد رهبران در محل کار نیز صدق می‌کند. مثلا ممکن است بخواهند نحوه مدیریت کارکنان خود را در زمانی که شرکت یک فصل پر استرس را سپری می‌کند، تغییر دهند.

راهبردهای کنار آمدن (Coping Strategies) مثال خوب دیگری است. روانشناسان دوست دارند آن‌ها را به دو نوع اصلی دسته‌بندی کنند: راهبردهای متمرکز بر احساسات و متمرکز بر مشکل. راهبردهای متمرکز بر احساسات، احساس ما را تغییر می‌دهند، مانند حواس‌پرتی، حمایت دوستان یا نگاه کردن به موقعیت از منظری متفاوت. از سوی دیگر، راهبردهای متمرکز بر مشکل، شامل اقدام برای حل مستقیم مشکل است.

هیچ استراتژی همیشه کار نمی‌کند، اما اغلب می‌بینید که مردم به یکی دو روش مورد علاقه‌ی خود گیر می‌کنند. اگر به حواس پرتی و انکار تمایل دارید، ممکن است از برخورد با مشکلی که واقعاً می‌توانستید آن را حل کنید اجتناب کنید. اگر یک مشکل‌گشا هستید، ممکن است هنگام رویارویی با مشکل خود یا یکی از عزیزان‌تان که راه حلی ندارد احساس درماندگی و عصبانیت کنید، در حالی که تنها چیزی که واقعاً نیاز است پذیرش و ارتباط است.

چگونه چابکی ذهنی را پرورش دهیم

کتاب الین فاکس مملو از نکاتی برای پرورش چابکی ذهنی و همچنین سایر مهارت‌های مرتبط است که می‌تواند به شما کمک کند تا به مشت‌های زندگی جاخالی دهید. چند مورد از آنها وجود دارد که برای من بسیار کاربردی و جدید بود.

تسلیم در برابر گذارها وقتی چیزی در زندگی شما تغییر می‌کند – وقتی شغلی را ترک می‌کنید، یک رابطه را پایان می‌دهید یا کسی که دوستش دارید را از دست می‌دهید، بدانید که اکنون در مرحله گذار هستید. گذارها به زمان نیاز دارند و نمی‌توان آن‌ها را تعجیل کرد. هویت شما نیز باید تغییر کند (شاید به عنوان یک کارمند، شریک یا دوست). مهربان و پذیرا باشید و در این دوران از خودتان انتظار زیادی نداشته باشید.

بیشتر بخوانید: چطور با تغییر شغل و محل کارمان کنار بیاییم؟

از قبل برای تغییر آماده شوید. گاهی اوقات تغییر غیرمنتظره است و گاهی اوقات شما آن را می‌بینید. زمانی که انتظار یک تغییر بزرگ در زندگی را دارید، مدتی را صرف بررسی احساسات خود نسبت به آن کنید. می‌توانید تمام شیوه‌هایی را که زندگی‌تان را تغییر می‌دهد فهرست کنید و آن‌هایی را که باعث اضطراب شما می‌شوند را شناسایی کنید. به خود این فرصت را بدهید که برای آن‌چه پشت سر می‌گذارید سوگواری کنید، اما همچنین مقداری از توجه خود را به فرصت‌های جدیدی اختصاص دهید که در مورد آن‌ها هیجان زده هستید.

به دنبال عدم قطعیت‌های کوچک باشید. می‌توانید با قرار دادن تدریجی خود در معرض عدم قطعیت، ظرفیت تحمل خود را برای آن افزایش دهید. برای مثال، می‌توانید با یکی از آشنایان خود  که مدتی است ندیده‌اید تماس بگیرید، سعی کنید برای کالایی که می‌خواهید بخرید چانه بزنید یا کمتر رسانه‌های اجتماعی را بررسی کنید.

دیدگاه خود را تغییر دهید. یکی از راه‌های انجام این کار این است که چیز کوچکی را پیدا کنید که شما را آزار می‌دهد و سعی کنید روی مثبت آن را هم ببینید. برای مثال، شاید رفت و آمد شما طولانی‌تر شده باشد، اما این بدان معناست که زمان بیشتری برای گوش دادن به پادکست‌ها دارید.

وقتی با مشکلی روبرو می‌شوید، می‌توانید دیدگاه خود را با طوفان فکری و پیدا کردن چند راه حل تغییر دهید، نه این که سعی کنید راه حل مناسب را بیابید. یا فهرستی از افرادی که تحسین می‌کنید تهیه کنید و از خود بپرسید: آن‌ها به جای شما چه می‌کنند؟

سوال متفاوتی بپرسید. وقتی زندگی سخت است، ما اغلب درگیر سوال‌های «چراگونه» می‌شویم: «چرا این اتفاق برای من می‌افتد؟» در آن لحظات، راه جایگزین این است که «چرا» را رها کنید و به جای آن از «چگونگی» بپرسید: «چگونه می‌توانم این وضعیت را تغییر دهم؟» یا شاید قبلاً یک سوال «چگونه» می‌پرسیدید، اما سوال ضعیفی بوده است: به جای «چگونه این قدر کار نکنم؟»، یک سؤال ساده‌تر را امتحان کنید: «چگونه می‌توانم برای رفتن به باشگاه وقت پیدا کنم؟”

از نگرانی عبور کنید. نگرانی‌های مکرر یکی از رایج‌ترین الگوهای فکری سفت و سختی است که ما در آن گیر کرده‌ایم. برای رهایی از آن، تشخیص دهید که آیا مشکلی که نگران آن هستید قابل حل است یا خیر — و اگر می‌توانید اقدام کنید. اگر کاری نمی‌توانید انجام دهید، فاکس پیشنهاد می‌کند صدای خودتان را ضبط کنید و در مورد نگرانی‌های‌تان با جزئیات صحبت کنید، و سپس به طور مکرر به صدای ضبط شده گوش دهید تا زمانی که نگرانی‌های‌تان به اندازه‌ی قبل بر شما تأثیر نگذارد.

5/5 - (1 امتیاز)

مطالب مرتبط