“Facts First” شعار یک کمپین برندسازی CNN است که ادعا میکند “هنگامی که حقایق مشخص شود، می توان عقاید را شکل داد.” مشکل این است که اگرچه ممکن است منطقی به نظر برسد، این ادعای جذاب یک اشتباه است که پژوهشها آن را پشتیبانی نمیکنند.
مطالعات روانشناسی شناختی و علوم اعصاب نشان دادهاند که اغلب در مورد سیاست دقیقا برعکس این موضوع صادق است: افراد به جای تکیه بر واقعیتها، نظرات خود را بر اساس احساساتی مانند ترس، تحقیر و خشم شکل میدهند. حقایق جدید اغلب نظر مردم را تغییر نمیدهند.
وقتی کسی با اطلاعات جدیدی روبرو میشود که برخلاف باورهایش است، تغییر ذهنیت و رفتار او بسیار سخت است.
جهانبینی شما، از جمله باورها و عقاید، در دوران کودکی شروع به شکلگیری میکند، زیرا در یک بستر فرهنگی خاص وارد تعاملات اجتماعی میشوید. به مرور زمان توسط گروههای اجتماعیتان، رسانههایی که دنبال میکنید و حتی نحوه عملکرد مغز شما تقویت میشود. این بر نحوه تفکر شما در مورد خود و نحوه تعامل شما با جهان تأثیر میگذارد.
برای بسیاری از مردم، به چالش کشیدن جهانبینیشان، مانند حمله به هویت شخصیشان است و میتواند موقعیت را سختتر کند. در اینجا تحقیقاتی وجود دارد که توضیح میدهد چرا طبیعی است که در مقابل تغییر عقیده خود مقاومت کنید – و چگونه میتوانید در انجام این تغییرات بهتر شوید.
1. رد کردن آنچه که با باورهای شما در تضاد است
در یک دنیای ایده آل، افراد منطقی که با شواهد جدیدی روبرو می شوند که با باورهایشان در تضاد است، حقایق را ارزیابی میکنند و دیدگاههای خود را بر این اساس تغییر میدهند. اما به طور کلی اوضاع در دنیای واقعی این گونه نیست.
مقصر تا حدی یک سوگیری شناختی است که وقتی افراد با شواهدی مخالف با باورهایشان روبرو میشوند، میتواند به وجود بیاید. مردم به جای ارزیابی مجدد آنچه تا به حال به آن اعتقاد داشتهاند، تمایل دارند شواهد ناسازگار را رد کنند. روانشناسان این پدیده را “پایداری باوری” مینامند. همه میتوانند طعمه این طرز تفکر ریشهدار شوند.
ارائه حقایقی – چه از طریق اخبار، رسانههای اجتماعی یا گفتگوهای فردی – که نشان میدهد باورهای فعلی افراد اشتباه است، باعث میشود احساس خطر کنند. این واکنش به ویژه زمانی قوی است که باورهای مورد نظر با هویت سیاسی و شخصی شما همسو باشد. اگر یکی از باورهای قوی شما به چالش کشیده شود، میتواند مانند حمله به شما باشد.
رویارویی با حقایقی که با جهان بینی شما همخوانی ندارند ممکن است منجر به “اثر معکوس” شود، که میتواند به جای تغییر ذهنیت، به تقویت موقعیت و باورهای اصلی شما، به ویژه در مورد مسائل سیاسی منجر شود. محققان این پدیده را در تعدادی از مطالعات، از جمله نظرات در مورد سیاستهای کاهش تغییرات آب و هوایی و نگرش نسبت به واکسیناسیون دوران کودکی شناسایی کردهاند.
2. تمرکز بر آنچه باورهای شما را تأیید میکند
سوگیری شناختی دیگری وجود دارد که میتواند مانع تغییر ذهنیت شما شود، به نام سوگیری تاییدی. این تمایل طبیعی به جستجوی اطلاعات یا تفسیر چیزها به گونهای است که از باورهای موجود شما پشتیبانی کند. تعامل با افراد همفکر و رسانهها، سوگیری تاییدی را تقویت میکند. مشکل سوگیری تاییدی این است که میتواند منجر به اشتباه در قضاوت شود زیرا شما را از نگاه عینی به یک موقعیت از زوایای مختلف باز میدارد.
یک نظرسنجی گالوپ در سال 2016 نمونه خوبی از این تعصب را ارائه میدهد. تنها در یک دوره دو هفتهای پس از انتخابات 2016 آمریکا، هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها به شدت نظرات خود را در مورد وضعیت اقتصاد تغییر دادند – اما در جهتهای مخالف.
اما هیچ چیز جدیدی در اقتصاد رخ نداده نبود. آنچه تغییر کرده بود این بود که یک رهبر سیاسی جدید از یک حزب دیگر انتخاب شده بود. نتیجهی انتخابات، تفسیر پاسخدهندگان نظرسنجی را از وضعیت اقتصاد تغییر داد – یک سوگیری تاییدی باعث شد تا جمهوری خواهان اکنون که نمایندهشان در راس کار قرار دارد به آن رتبه بسیار بالاتری بدهند. دموکرات ها برعکس.
3. سیمپیچی مغز هم کمکی نمیکند
سوگیریهای شناختی الگوهای قابل پیشبینی در طرز فکر افراد هستند که میتوانند شما را از سنجش عینی شواهد و تغییر ذهنیت باز دارند. برخی از روشهای اساسی کار مغز شما نیز میتوانند در این جبهه علیه شما کار کنند.
مغز شما به شدت از شما محافظت میکند – که می تواند منجر به تقویت نظرات و باورهای شما شود، حتی زمانی که آنها اشتباه هستند. برنده شدن در یک بحث یا مشاجره باعث ایجاد سیل هورمونها از جمله دوپامین و آدرنالین میشود. در مغز شما، آنها به احساس لذتی که در حین رابطه جنسی، غذا خوردن، ترن هوایی، و، بله، برنده شدن در یک مشاجره به دست می آورید، کمک میکنند. این هجوم هورمونی به شما احساس خوبی میدهد، شاید حتی حس آسیبناپذیر بودن. این احساسی است که بسیاری از مردم میخواهند بیشتر داشته باشند.
علاوه بر این، در شرایط استرس یا بیاعتمادی بالا، بدن شما هورمون دیگری به نام کورتیزول ترشح میکند. این میتواند فرآیندهای فکری پیشرفته، عقل و منطق شما را برباید – چیزی که روانشناسان آن را عملکردهای اجرایی مغز شما مینامند. آمیگدال مغز شما فعالتر میشود، که واکنش ذاتی جنگ یا گریز شما را زمانی که احساس خطر میکنید کنترل میکند.
در بستر ارتباطی، مردم تمایل دارند وقتی این مواد شیمیایی در بدنشان جریان دارد، صدای خود را بالا ببرند، عقب بروند و گوش ندهند. هنگامی که در آن ذهنیت هستید، شنیدن دیدگاه دیگری دشوار است. میل به درست بودن، همراه با مکانیسمهای محافظتی مغز، تغییر ذهنیت و باورها را حتی با وجود اطلاعات جدید بسیار دشوارتر میکند.
میتوانید خود را آموزش دهید تا ذهنی باز داشته باشید
علیرغم سوگیریهای شناختی و زیستشناسی مغز که تغییر ذهنیت را دشوار میکند، راههایی برای دور زدن این عادات طبیعی وجود دارد.
برای حفظ ذهنیت باز تلاش کنید. به خودتان اجازه دهید چیزهای جدیدی یاد بگیرید. دیدگاهها را از جنبههای مختلف یک موضوع جستجو کنید. سعی کنید نظرات خود را بر اساس شواهد دقیق، عینی و تأیید شده شکل دهید و اصلاح کنید.
اجازه ندهید تحت تأثیر عوامل دور از دسترس قرار بگیرید. به عنوان مثال، به پزشکان متعدد و مقامات بهداشت عمومی که شواهد مبنی بر ایمن و مؤثر بودن واکسنها را بیان میکنند، بیشتر از آنچه به یک پزشک حاشیهای مخالفی که در پادکستی که گوش میدهید صحبت میکند، اهمیت دهید.
بیشتر بخوانید: ۴ روشی که نگرش “سیاه و سفید” زندگی ما را دشوارتر میکند
مراقب تکرار باشید، زیرا اظهارات مکرر اغلب صادقانهتر از اطلاعات جدید تلقی میشوند، صرف نظر از این که ادعا چقدر نادرست است. دستکاریکنندگان رسانههای اجتماعی و سیاستمداران این را به خوبی میدانند.
ارائه چیزها به شیوهای بدون تقابل به افراد اجازه میدهد تا اطلاعات جدید را بدون احساس حمله ارزیابی کنند. توهین به دیگران و اثبات اشتباه کردن یا نادانی افراد، صرف نظر از این که چقدر باورهای او نادرست است، باعث میشود افرادی که میخواهید بر آنها تأثیر بگذارید استدلال شما را رد کنند. درعوض، سعی کنید سوالاتی بپرسید که فرد را وادار میکند تا باورش را زیر سوال ببرد. در حالی که نظرات ممکن است در نهایت تغییر نکنند، شانس موفقیت بیشتر است.
بدانید که همه ما این تمایلات را داریم و با احترام به نظرات دیگر گوش دهید. وقتی احساس کردید بدنتان برای دعوا در حال آماده شدن است، نفس عمیق بکشید و مکث کنید. به یاد داشته باشید، اشتباه کردن گاهی اوقات اشکالی ندارد. زندگی میتواند فرآیند رشد باشد.